آماج غم بر ستون خانواده های ایرانی سوار شده تا نام« زن»با خود زندگی و آزادی به ارمغان آورد

✍سمیه محمدی

سودای سوریه سازی از یکسو و آرزوی زندگی به سبک غربی ها! آنهم در کشوری اسلامی از سوی دیگر، دو دسته از آمال و آرزوهایی است که دو طیف خاص با دو هدف متفاوت برای “ایران مستقل” در سر دارند.

طیف خاص که شامل دشمنان دیرینه انقلاب اسلامی هستند، برای نشستن بر گنج خاورمیانه وتبدیل آن به هاب انرژی جهان دندان تیز کرده و با سناریویی خاص به میدان آمده اند ،تا نقشه های شوم و از قبل طراحی شدهٔ خود را با دروغ پردازی و سناریوسازی برای رسیدن به اهداف پلید خود از طریق تحریک احساسات جوانان این أب وخاک پیاده کنند.

طیف عام نیز برای رسیدن به” آزادی”در قالب “توهم زندگی اروپایی” آنهم در سایه ی عدالت ، برابری ،رفاه ، اقتصاد پایدار و آرامشی که شاید هرگز محقق نشود به رویا پردازی مشغولند، که نتیجه آن کشته شدن مردم بی گناهی است که بعضی از آنها فارغ از هر دو طیف هستند.

صندوقچه ای با نام تحریم بر گردن کشور آویخته شده که در آن پَک های بزرگ و سنگینی مانند؛ فشار اقتصادی،روحی و روانی بر مردم تحمیل کرده و مانند ویروسی خطرناک، اقتصاد ایران را بیمار و درد تورم ، فقر و بیکاری را در بین مردم گسترش داده تا جوانان ایرانی با عجز و ناامیدی آینده ای نامعلوم را پیش بینی کنند.

ابزارهای جنگ ترکیبی و شناختی با تهاجمات فرهنگی و رسانه‌ای، هوشمندانه در زیر این صندوقچهٔ اسرار آمیز ،جاسازی شده اند تا حسرت یک زندگی معمولی را در ذهن تماشاگرانی القا کند،که از پشت پرده این زندگی های به ظاهر خواستنی و فریبنده بی خبرند.

واکنون نام “زن” برای طراحان شعار” زن زندگی آزادی ” با خود آغوش خون آلود مادر و فرزندی را در حرم مطهر شاهچراغ به ارمغان آورده که قلب هر انسان آزاده ای را به درد می آورد.

تروریست ها و تجزیه طلبان با تحریک احساسات جوانان ایرانی و ایجاد هیجانات داخلی با اعلام فراخوان های متعدد، امنیت کشور را هدف قرار داده و قصد دارند با کشته سازی و دروغ پردازی به کارگردانی استکبار جهانی ،جنگ داخلی را برای ایران رقم بزنند.

زیرا به این نتیجه رسیده‌اند که خود نمی توانند با ایرانی قوی و مستقل وارد جنگ شوند،بنابراین بهترین روش را برای ایجاد نا امنی در ایران اسلامی، ایجاد تفرقه و دو دستگی می دانند،تا ریشه وحدت که رمز موفقیت جمهوری اسلامی در طول ۴۴ سال است را بخشکانند.

در هر کشوری نواقص و کمبود هایی وجود دارد که بدنبال آن اعتراضاتی نیز شکل می گیرد و کشور ما نیز مستثنی از این قاعده نیست ،اما این اعتراضات باید چهارچوب وقاعده داشته باشد.

صدای مردم واعتراضات بحق آنها باید شنیده شود، زیرا این مردم جان خود را فدای انقلاب و نظام کرده اند وپای آرمانهای ارزشمند انقلاب اسلامی ایستاده اند .

اما در این میان آشوبگران و تروریست ها موقعیت را مناسب دیده و با ایجاد اغتشاش و ناامنی فضا را متشنج کرده که ضرورت دارد جوانان ما با آگاهی خط خود را از اغتشاشگران وفرصت طلبان جدا کنند.

کسانی که مدافع حقوق بشر هستند وشعار می دهند،باید بدانند که با ریختن خون زنان و کودکان این مرز و بوم و تحریک احساسات جوانان ونوجوانان ما هرگز به اهداف شوم خود نخواهند رسید و عامل کشتار مردم بیگناه محکوم است .

عاملان و مسببان حمله تروریستی حرم مطهر شاهچراغ بدانند، زنان و مادران ایرانی در زمانی که آماج غم بر ستون خانواده های ایرانی سوار شده تا نام« زن»با خود زندگی و آزادی را به ارمغان آورد، شاهد کشته شدن کودکان ، نوجوانان و جوانان بیگناهشان هستند و می گویند؛ این شعار بیشتر بوی خون وناامنی می دهد تا زندگی و آزادی!

دشمنان جمهوری اسلامی ایران بدانند،امنیت کشوری که به تمام مادران وزنان ایرانی؛ احترام ، عزت، آزادگی ، حجب و حیا ،حرمت و استقلال هدیه کرده است ،بسیار ارزشمند تر از شعارهای پوچ و توخالی است ،که شما ارزانی داشته اید.