نقش رسانه ها و فرصت طلایی

در پی مرگ مهسا امینی اعتراضاتی در اکثر نقاط کشور
شکل گرفت که با دخالت دشمنان اسلام و انقلاب به اغتشاش کشیده شد.

دشمن با اطلاع از روحیات مردم ایران ، شناخت کامل نسل ها ،شناسایی نقاط ضعف جامعه و با آگاهی از شکاف ایجاد شده بین مردم و مسئولان در طی سالهای اخیر ،بر آن شد تا طی سالهای متوالی با نفوذ به فرهنگ مردم و به راه انداختن تهاجمات فرهنگی ،جنگهای ترکیبی ،شناختی و غیره، در بین مردم جنگ روانی به راه انداخته و از ضعف روحی مردم که طی سالها فشار اقتصادی و تحریم دشمن بوجود آمده بهترین استفاده را می کند.

در جنگ های غیر نظامی که دشمن علیه جمهوری اسلامی به راه انداخته ، نقش رسانه های معاند بسیار کارساز بوده و همانند بازوانی توانمند در این جنگ ها همفکران خود را یاری می کنند.

در اغتشاشات اخیر و جنگ مجازی بُرد با رسانه ای است که راوی اول وقایع باشد بنابراین باید هوشیار بود تا این فرصت طلایی در اختیار رسانه های معاند قرار نگیرد.

دراغتشاشات اخیر بیشترین آمار شرکت کنندگان به نوجوانان و جوانان فریب خورده ایرانی می رسد که بسیاری از آنها در اعترافاتی که داشته اند ، تحت تأثیر هیجانات داخلی قرار گرفته اند و همین نسل بیشترین استفاده را از فضای مسموم شده مجازی توسط گردانندگان آن داشته اند.

دشمن از شکاف بین نسلها و همچنین مردم و مسئولان کاملاً آگاه است و عدم اعتماد مردم به رسانه های داخلی را با توجه به سالها کار فرهنگی که خود بر روی افکار عمومی انجام داده ،بخوبی درک کرده و با علم به اینکه مردم رسانه های داخلی را فقط خبر ساز دولت قلمداد می کنند؛ به نوجوانان و جوانان اینچنین القا کرده است که رسانه های داخلی و صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران اخبار کذب و در جهت حمایت از دولت منتشر می کند و واقعیت حوادث و اتفاقات را از رسانه های «معاند» ما بخواهید.

القائ این افکار بدور از واقعیت در ذهن مردم و مسموم کردن فضا در جنگ نرم بسیار تاثیر گذار تر از جنگ سخت است ودشمن از طریق مسموم کردن ذهن مردم می تواند بدون هزینه ی نظامی مردم را به جان هم انداخته وبا ایجاد جنگ داخلی به مطامع و اهداف شوم خود برسد.

با روش ذکر شده رسانه های معاند تا حدودی توانسته اند بر ذهن تعدادی از جوانان و نوجوانان کشور نفوذ پیدا کنند و افکار عمومی را به نفع رسانه های خود در دست بگیرند و سکاندار اخبار و فضای مجازی شوند ،تا ورق را به نفع خود برگردانند و مردم را به سمت رسانه های خود بکشانند و اهداف شوم خود را در قالب واقعیت ها و اخبار درست به مردم القائ کنند.

از آنطرف گروهک های تروریستی و منافقین به داخل کشور نفوذ پیدا کرده تا با انجام عملیات مختلف ،بار روانی به مردم تحمیل ‌کنند و سناریوسازی کنند و پروسه کشته سازی و تهدید مردم را اجرا و به مردم و اموال عمومی آسیب برسانند و نتیجه این عملیات می شود؛ متهم جلوه دادن حافظان امنیت و مسئولان کشور .

دشمن براحتی با انجام این عملیات، مردم را بر علیه نیروهای نظامی ، انتظامی وبسیجیان به شورش وادار می کند که نتیجه آن به شهادت رساندن نیروهای حافظ امنیت و بسیجیان و شعارهای هنجار شکنانه ای است که در خیابان به گوش می رسد .

آنها مردم را نسبت به نظام بدبین می کنند و هر آنچه خود با تغییر هویت و ماهیت در قالب سوئ استفاده از پوشش بسیجی با پوشیدن لباس بسیجی ها و لباس شخصی ها خود را جای مدافعان امنیت جا می زنند و کارهای شوم خود را به پای نظام می گذارند تا مردم را بر علیه نظام خشمگین کنند.

بعد از تکمیل این پروسه باید از طریق رسانه های همسوی خود مردم را مجاب کنند وبگویند؛ جوانان کشور برای اعتراض بحق به خیابان آمده اند ،اما به دست نیروهای امنیتی، بسیجیان و لباس شخصی ها کشته می شوند، در صورتی که حافظان امنیت و بسیجیان در این مدت جان خود را فدا کرده اند تا جان مردم بخاطر نیفتد و تنها سلاحشان باتوم، ساچمه های پلاستیکی و گاز اشک آور برای متفرق کردن مردم بوده است و اجازه حمل سلاح گرم نداشته اند.

وقتی زمینه برای فریب مردم مهیا باشد و عده ای نیز خشمگین باشند و عاقلانه به وقایع نگاه نکنند و نقش های دشمن بدرستی و پی در پی اجرا شود، قطعاً نتیجه آن عدم اعتماد مردم به مسئولین، نیروهای امنیتی و انتظامی است و شکاف بین این دو طیف عمیق تر وتبدیل به گسل می شود ،تا دشمن براحتی بتواند عملیاتش را اجرایی کند.

زمینه ی عدم اعتماد بین مردم و مسئولان از قبل وجود داشته و رسانه های خارجی بخوبی در طول سالیان متمادی آن را فراهم کرده اند، بنابراین اکنون دشمن با استفاده از این حربه پیش می رود و وقایع را آنگونه که می خواهد جلوه می دهد.

اکثریت کسانی که در اعتراضات شرکت می کنند، نوجوانانی هستند که بسیاری از آنها به سن قانونی نرسیده اند و تحت تأثیر هیجانات داخلی به این اغتشاشات وارد می شوند و بدرستی هدف از شرکت در این اغتشاشات را نمی دانند،شاید برخی از آنها نیز در این بین بدلایل گوناگون آسیب روحی ببینند بنابراین خانواده ها در کنترل فرزندانشان باید هوشیار باشند.

ناگفته نماند بسیاری از افرادی که در این اعتراضات شرکت می کنند بالغ وآگاه به امور هستند که به وضعیت کنونی کشور اعتراضات بحقی دارند، اما صرفاً یک فرد معترض  یک اغتشاشگر نیست، بلکه اعتراض حق قانونی هر شهروندی است که البته باید مسالمت آمیز صورت گیرد ،در غیر اینصورت نتیجه مطلوب حاصل نمی شود.

متأسفانه این اعتراضات با اغتشاش وخشونت همراه شد و رویه جدیدی به خود گرفت و اکنون گروهک های چند نفره در یک خیابان اعتراض می کنند و بعضاً با کشف حجاب و سر دادن شعارهای هنجار شکنانه ،خیابانها را مسدود می کنند و با آتش زدن سطل زباله ، تخریب بانک ها ،ادارات و دستگاه های دولتی آسیب های سنگین به اموال دولتی و عمومی وارد می کنند.

منافقین و تجزیه طلبان نیز با لباسهای مبدل براحتی در جمع مردم حاضر می شوند و برنامه های از پیش تعریف شده خود را اجرا می کنند، از طرفی این گروهک ها یک فیلمبردار را با خود همراه می کنند که از صحنه اغتشاشات فیلم تهیه و وقایع را ثبت و ضبط کند و خود را شهروند معرفی نماید تا خوراک رسانه های همسوی خود را تهیه کند.

و رسانه های معاند که خوراکشان از این فیلم های تار و چند ثانیه ای تأمین می شود نیز بر این آتش می افزایند و حوادث را آنچنان که می خواهند بعنوان راویان اول به مخاطبان القا می کنند.

یکی از راهکارهای دولت برای آرام کردن فضای مجازی فیلتر کردن پلتفرم های خارجی بود تا ارتباط مردم را با فضای مسموم شده مجازی قطع کند و به زعم مسئولین مردم کمتر تحت تأثیر این فضا قرار گیرند ،اما باید گفت این راهکار مناسبی نیست زیرا بسیاری از مردم که معیشت شان به فضای مجازی گره خورده ،با تقبل هزینه های سنگین فیلتر شکن تهیه می کنند و به فضای ممنوعه وارد می شوند و در حال حاضر این راهکار مناسب نبود زیرا اکثریت مردم با استفاده از فیلتر شکن های هزینه بردار باز هم به این فضا وارد شده اند .

این فیلترینگ جز تراشیدن هزینه برای مردم و ثروت اندوزی برای رانت خواران شرکت های سازنده این نرم افزار ها و افزایش بار روانی به مردم نتیجه مطلوبی ندارد ،چرا که طرفداران این پلتفرم ها با هر روش ممکن به فضای مجازی وارد می شوند و بسیاری از مسئولین کشوری نیز متأسفانه از این قاعده مستثنی نیستند.

یکی دیگر از ضعف های فیلترینگ،کُند کردن کار رسانه های داخلی و انتشار اخبار صحیح و به موقع است که باید در این رابطه چاره اندیشی شود ،زیرا کار کردن در این شرایط حساس با استفاده از پلتفرم های داخلی که کمتر مورد استقبال و استفاده مردم قرار گرفته و مخاطب زیادی ندارند بسیار سخت است و در وقایع اخیر رسانه های داخلی نتوانسته اند آنچنان که باید و شاید موثر باشند و وقایع صحیح را بعنوان راویان اول گزارش نمایند.

ناگفته نماند رسانه های معاند بدلیل همراهی گزارشگران خاص خود با گروهک های سازمان یافته در اغتشاشات و دسترسی سریع به اطلاعات توانسته اند در این زمینه موفق تر عمل نمایند ونقش راویان اول را بازی کنند که با هوشیاری رسانه های داخلی با انتشار اخبار صحیح در صورت دسترسی به پلتفرم ها قطعا این اجازه را به رسانه های خارجی در جهت مسموم کردن افکار عمومی نمی دهند.

رسانه های داخلی با وضعیت ضعیف اینترنت و فیلترینگ پلتفرم های خارجی تا بخواهند مسئله را موشکافی و حقیقت را آشکار سازند،فرصت طلایی را از دست داده و راویان اول کار خود را کرده اند و قطعاً برگرداندن افکار عمومی بسیار سخت تر از روایت اول است.

بنابراین در جنگ مجازی باید این قدرت به رسانه های داخلی داده شود تا با استفاده از اینترنت قوی و دسترسی به پلتفرم های مجازی بتوانند وقایع صحیح را بعنوان راویان اول گزارش کنند.

ودولت نیز با گفتمان انقلابی و صحیح در جهت شنیدن صدای معترضین و رفع مشکلات اقتصادی مردم که مطالبه اصلی مردم است شرایط را به سوی آرامش پیش ببرد و قطعاً با این اغتشاشات پراکنده که عده بسیار کمی از مردم در آن سهیم هستند، دشمنان موفق نخواهند شد نقشه های شوم خود را پیاده کنند زیرا اکثریت مردم با نظام همراه هستند و به انقلاب شکوهمند خود وفادارند.