راهبرد رسانه‌ای در قبال درخواست اخیر اروپا

آرامش، واکاوی و هوشمندی

در مواجهه با تحولات دیپلماتیک اخیر و درخواست سه کشور اروپایی برای فعال‌سازی مکانیسم ماشه(Snapback)، رسانه‌های ایران در خط مقدم تبیین واقعیت و مدیریت افکار عمومی قرار گرفته‌اند. این موقعیت، نه یک تهدید، که فرصتی است برای نمایش بلوغ رسانه‌ای و قدرت ملی از طریق خردگرایی و دوری از هیجان ،نقش خبرنگاران در این برهه، نقشی سازنده، راهبردی و کاملاً حرفه‌ای است.

۱. تیترنگاری: هنر آرامش‌بخشی و جهت‌دهی تیتر اولیه،دریچه ادراک جامعه است. به جای استفاده از واژگان تحریک‌آمیز مانند “بحران”، “شوک” یا “تهدید”، می‌توان از تیترهایی استفاده کرد که هم موضوع را منتقل کنند و هم آرامش را حفظ نمایند.

 

· نمونه تیترهای پیشنهادی: “واکنش منطقی ایران به تحرکات جدید اروپا”، “تحلیل گران: اروپا در تنگنای واشنگتن”، “سازوکار ماشه؛ ابزاری برای پوشش ناتوانی غرب در برجام”.

 

۲. روایت‌سازی: افشای وابستگی و ضعف استراتژیک اروپا داستان اصلی،قدرت اروپا نیست، بلکه وابستگی عمیق آن به آمریکا و ناتوانی‌اش در حفظ تعهدات بین‌المللی است. این روایت باید با استناد به تاریخچه عملکرد اروپا در برجام (از JCPOA خارج نشد اما نتوانست منافع اقتصادی ایران را تأمین کند) به طور مستمر تقویت شود. این اقدام، نشانه درماندگی است، نه قدرتمندی.

 

۳. اقتصاد: پرهیز از خودتحریمی و دامن زدن به آشفتگی انتشار تحلیل‌های غیرکارشناسی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم به افزایش نگرانی‌های بازار دامن می‌زند،نوعی همکاری ناخواسته با اهداف دشمن است. رسانه باید با انتخاب هوشمندانه کارشناسان، بر این نکته تأکید کند که اقتصاد ایران ظرفیت‌های درونی و مقاومتی خود را دارد و این اقدامات، بیشتر اثر روانی دارد تا عملیاتی.

 

۴. گزینش کارشناسان: میدان‌داری منطق به جای هیجان واکنش رسانه‌ای باید بر محور کارشناسانی باشد که:

· بر “توان پاسخگویی متقابل و متناسب ایران” تأکید می‌کنند.

· “محدودیت‌های عملی و حقوقی سازوکار ماشه” را توضیح می‌دهند.

· به جای پیش‌بینی‌های سیاه، بر “راهکارهای برون‌رفت و اهرم‌های فشار ایران” متمرکز می‌شوند. این رویکرد،امید و اطمینان را تزریق می‌کند و جامعه را برای هرگونه سناریویی آماده می‌سازد.

۵. تغییر کانون توجه: نقد عملکرد غرب به جای تمرکز بر مشکلات داخلی رسانه باید مانند یک دیپلمات عمل کند و گفت‌وگو را از حیطه داخلی به عرصه بین‌المللی بکشاند.سؤال محوری این نیست که “ما چه می‌کنیم؟” بلکه این است که “آمریکا و اروپا چرا در اجرای برجام شکست خوردند؟”. تمرکز بر تناقض گویی‌ها، نقض حقوق بین‌الملل و بی‌اعتباری آنان در صحنه جهانی، ابتکار عمل را به ایران بازمی‌گرداند.

۶. جنگ شناختی: هوشیاری در برابر میدان جنگ نرم هر گزارش یا تحلیلی که ناامیدی،آشفتگی یا ضعف را نشان دهد، سوژه آماده‌ای برای دستگاه رسانه‌ای دشمن خواهد بود. رسانه‌های داخلی با رعایت اصول فوق، در حال خنثی‌سازی عملیات روانی دشمن هستند. این یک وظیفه امنیت ملی است. وحدت رویه رسانه‌ها در این زمینه، پیامی قوی به دشمن می‌فرستد که “عملیات روانی شما در ایران زمین نمی‌گیرد”.

رسانه ملی در این مقطع، پل ارتباطی بین دولت و ملت و همچنین آینه تمام‌نمای عقلانیت و قدرت جمهوری اسلامی ایران در برابر جهانیان است. با رعایت این اصول، می‌توانیم:

· آرامش روانی جامعه را حفظ کنیم.

· اقدام دشمن را به فرصتی برای افشای آن تبدیل کنیم.

· وحدت ملی را تقویت نماییم.

· و در نهایت، هزینه‌های دشمن برای ادامه این مسیر را افزایش دهیم.

این رویکرد، نه توصیه، که یک راهبرد ضروری برای عبور هوشمندانه از این مرحله و نمایش اقتدار نظام رسانه‌ای ایران است.

 

با احترام